طنز | سبکهای مدیریتی!
سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، گروه طنزنویسان حوزوی
سبکهای مدیریتی!
وقتهایی که در حیاط صف می بستیم و مدیر برایمان صحبت میکرد، همیشه فکر میکردم کاش جای او بودم. خیلی لذت بخش است که مدیر باشی و هرچه دلت خواست بگویی و کسی نتواند دم بر آورد؛
اززز جلووووو نظاام
احمدی توی صف
رضایی با بغل دستی حرف نزن
عباسی چرت و پرت نگو
پورحسین درست وایسا
رجبی آدم باش
همایون گمشو ته صف
روزها و شبهایم با همین فکر میگذشت تا اینکه مدیر مدرسه اولین ایده جذاب عمرش را رونمایی کرد و جلسهای ترتیب داد با این عنوان؛ " گام به گام با مدیران امروز و نوجوانان پسفردا"!
و این بار خودش نرفت پشت تریبون حرف بزند؛ بلکه یکی را آورده بود که الکی مثلا کارشناس سبک مدیریت بود.
آقای کارشناس دسته بندی هایی را برای سبک مدیریت بیان کرد که این سه تایش در ذهنم مانده!
۱. مدیریت خودانتقادی
در این سبک، مدیر از خود و نداشتههایش میگوید، مثل همان کاری که مدیر مدرسه میکرد و همیشه میگفت پول نداریم و از خانوادههایتان بگیرید و برایمان پول بیاورید! هر چه اغراق در نداشتهها بیشتر، مدیریت بهتر، چیزی شبیه به همان "هر که بامش بیش برفش بیشتر"، ولی برعکس!
۲. مدیریت پرتابگر
در این سبک، مدیر، دیگران را به چالش میکشید و به عبارتی توپ را در زمین حریف میانداخت. فرض کنید اگر از یک مدیری سوال پرسیدند، باید بیتوجه به سوال بگوید: چرا چرت و پرت میگی! یا دهان سوال کننده را پر از سیمان کند که بیشناسنامه وار پرسشی مطرح کرد، یا مثل مدیر خودمان خودکار لای انگشت سوال کننده بگذارد.( این خودکار لای انگشت را آن کارشناس نگفت برداشت آزاد خودم است).
الگوی الگوریتمی این سبک عبارت است از: بهترین دفاع، حمله است.
البته باید این واکنش را انتظار داشت که سوال کننده بگوید: چرت و پرت قیافهاته!! یا مثلا کالیمالتورمان را بکشند( همان نقاشیایی که مدیر از من کشید و بچهها خندیدند)
3. مدیریت سکوت محور
یعنی هر اتفاقی که میافتد، مدیر باید سکوت کند!
الگوی این سبک نیز این جمله می باشد "مدیر ساکت بیفایده، بهتر از مدیر پرحرف بیفایده است" مشکلات هم خود به خود حل می شود؛ چون باد آورده را باد میبرد. احیانا اگر مدیر مجبور شد فاصلهها را بیشتر نکند و سکوت خود را بشکند، بگوید: میدانم، ولی نمیگویم!
بعد از جلسه به مدیر مدرسه گفتم: آقا اجازه! کدوم سبک بهتره؟ گفت: برو تو کلاست بچه! من وقت پاسخ دادن به پرحرفی های شما رو ندارم و بار آخرت باشه انقد پرت و پلا میگی و در پایان سکوت بی معنایی کرد؛ فکر کنم به حرفهای کارشناس خوب گوش کرده بود، چون اخرش خندید و گفت: میدونم ولی نمیگم!/918/ی704/س
محمدجواد نیکزاد